جملات کوتاه پرمفهوم...

 

در جهانی که مردانش عصا از کور می دزدند

من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم

بارخدایا

از عشق امروزمان برای فرداهامان چیزی باقی بگذار

برای روزی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم

چیزی کنار بگذار

یک مشت.... اندازۀ یک لبخند

یک خاطره.... یک نگاه....

 به سلام ها دل نمی بندم

از خداحافظی ها غمگین نمی شوم

دیگر عادت کرده ام!

به تکرار یکنواخت

دوری و دوستی خورشید و ماه

بزرگترین اقیانوس جهان ( آرام ) است

 پس آرام باش تا (بزرگترین ) باشی...

جنگیدن با چیزی که درست است بی فایده است.

زندگی حکایت مرد یخ فروشی است

که به او گفتند: فروختی؟ گفت: نه! ولی تمام شد.

مهربانی جاده ای است که هر چه پیش میروند

خطرناکتر می شود.

خداوندا

من در کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم

که تو در عرش کبریایی خود نداری!

من چون تویی دارم و تو چون خود نداری...