ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
این شعر بسیار خواندنی سروده آقای محبت و
از کتاب چهارم دبستان است...
در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدن
یکی از روزهای سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه بادگفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تو را دارم
بینوا را سپس تکانی داد یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز با تبر تکه تکه بشکستند
و حال نسخه جدید این شعر زیبا :
در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند
روزی از روزهای پائیزی زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتادریشههایم ز خاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن
شاید این اتفاق هم روزی ناگهان از برای من افتاد
کاج آسیب دیده ی ما هم کم کمک پا گرفت و سالم شد
ابر باران رساند و چندی بعد ده ما نام یافت کاجستان
شاعر : محمد جواد محبت ، همان شاعر دو کاج .
چی وگوئم........
نکته آموزندش جالب بود کاش تو مواقع سختی دستی بگیریم نه دستی رو رها.........
یاد بچگیامم افتادم یادش بخیر.... اون روزا شعر بود حالام تو کتابا شعر هستش.....
حتما کتابی که میخونین شعراش قشنگ نیست...
بابا کتابهای زمان خودمونو با کتابهای درسی حالا رو میگم....
آپممممممممممممممممممممممممم
ok
منظورتونو متوجه شده بودم...