برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

قوانین لیمن!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.
ادامه مطلب ...

چند نکته باحال!!!!!!!

یه بار اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم؛بفرمایید دهنتونو سرویس کنید.

—–
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)
در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|
حالا می فهم،
ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!!
ادامه مطلب ...

 
 
  
داستان عاشقانه‌ی یک شعر
 
این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ی ما 
حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم 

 
?ui=2&view=att&th=124908bd8a73a420&attid=0.1&disp=attd&realattid=ii_124908bd8a73a420&zw
 
شعری زیبا از مهرداد اوستا :

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
 
 
ولی داستان عشق و خیانتی که باعث
 
سروده شدن این شعر شد به گوش
 
کمتر کسی رسیده.
ادامه مطلب ...

علت سکسکه چیست؟

سکسکه ناشی از انقباض دیافراگم، پرده عضلانی درون قفسه سینه است که نقش مهمی در تنفس دارد.
در هنگام دم یا فروبردن هوا دیافراگم منقبض و در هنگام بازدم یا بیرون دادن هوا دیافراگم شل می‌شود.

سکسکه یک فعالیت عضلانی اسپاسمی و غیرارادی در دیافراگم است.

معده‌ مملو از غذا می‌تواند دیافراگم را تحریک کند و باعث رشته‌ای از سکسکه‌ها شود.
ورزش یا استرس نیز می‌توانند حمله سکسکه را برانگیزند. اما سکسکه اغلب بدون علت مشخصی رخ می‌دهد.

یک فرضیه این است که سکسکه ممکن است بازمانده‌ای از یک بازتاب ابتدایی مکیدن – مربوط به دوران نوزادی- باشد. سکسکه هر کارکردی که در قدیم داشته، در زندگی امروز بیشتر  آزارنده است و هر کسی مدعی است که راه علاجی برای آن سراغ دارد.

شیوه‌‌هایی از نگهداشتن نفس،ترساندن ناگهانی،مکیدن قند، نوشیدن آب در حالت وارونه یا حتی انجام دادن ملایم مانور هیلمیک که در اصل برای خارج کردن لقمه گیر کرده در گلو به کار می‌رود.

بسیاری از این اقدامات در واقع به علت متوقف‌کردن موقت ریتم تنفس موثر واقع می‌شوند.

 

54 سخن زیبا...


 

1- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)


2- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)


3- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)


4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)


۵- عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)


6- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

ادامه مطلب ...

تولد شاه وفا عباس(ع) مبارک باد


مطلع شعبانِ همایون اثربر ادب توست گواهی دگر
سوم این ماه که نور امیدشعشعه صبح حسینی دمید
چارُم این مَه که پر از عطر و بوستنوبت میلاد علمدار اوست
ای به فدای تو و جان و تنتاین ادبِ آمدن و رفتنت
روز شهادت قدمی پیش تروقت ولادت قدمی پُشت سر


میلاد ارباب وفا باب الحوایج حضرت عباس(ع) برهمه شمادوستان و شیعیان مبارک


درادامه مطلب"شناخت عباس(ع). . ."


ادامه مطلب ...

زنی در فرودگاه ( داستان کوتاه )

یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.



او برروی یک صندلی دسته‌دارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در کنار او یک بسته بیسکوئیت بود و مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند .وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.»  ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت ، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنش نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟»  مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست!  او حسابی عصبانی شده بود.



در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه  اعلام شده رفت.

وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه  بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.

آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد…

در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

- چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند…
سنگ … پس از رها کردن!
حرف … پس از گفتن!
موقعیت… پس از پایان یافتن!
و زمان … پس از گذشتن

یک داستان آموزنده

کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند.

در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از 6 ماه خبررسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!

سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاه ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشورانتخاب گردد. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد رازپیروزی اش را پرسید. استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود که اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود، و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دست نداشتی!
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی.راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است

عکس هایی از ترسناک ترین مکان مذهبی در جهان

http://www.irannaz.com/user_files/L131441696347.jpg

در شهر سدلیک واقع در جمهوری چک، کلیسایی هست که از چوب ،آجر و فلز درست نشده ، بلکه از استخوان های مسلمانان درست شده است!

در سال ۱۲۱۸ پاپ وقت،برای نشان دادن غرورش دستور داد این کلیسا را از استخوان های مسلمانانی که برای ساخت این کلیسا کشته شده بودند،درست کنند.

در ساخت این کلیسا استخوان چهل هزار مسلمان به کار رفته است.، و مسیحیان می گویند مسلمان ها تروریست هستند ، لذا باید حمله کنیم عراق و افغانستان و پاکستان و … به آن ها امان ندهیم!
عکس ها در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...