سلام بچه ها.مشکل بخش نظرات حل شد.از این به بعد هر کی نظرش رو خوند یا پاک میکنه یا جواب میده و تایید میکنه.حتما باید نظر رو تایید کرد تا دیگران هم ببینند.با تشکر
مدیر وبلاگ!!!
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع
شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار
داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک
قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها
ببیند.
در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض
این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از 6 ماه خبررسید که
یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.استاد به کودک ده ساله فقط
یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.سر
انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه
حریفان خود را شکست دهد!
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاه ها نیز با
استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک
یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری
کشورانتخاب گردد. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک
از استاد رازپیروزی اش را پرسید. استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود که
اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود،
و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که
تو چنین دست نداشتی!
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان
نقاط قوت خود استفاده کنی.راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه
استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است
میزبانی مسابقات یورو 2012 به همراه
اوکراین و اخبار مربوط به آن، نکته ای است که نام لهستان را در این روزها بسیار بر
سر زبان ها انداخته است. اما این طور که پیداست لهستانی ها به دنبال توسعه جذابیت
های کشورشان در زمینه های دیگری هم هستند.
شهر Poznań
پنجمین شهر پر جمعیت لهستان محسوب می شود و اگر شما هم علاقه مند به دنیای فوتبال
باشید، حتما می دانید که 3 مسابقه از گروه C مسابقات در ورزشگاه 39,550 نفری این شهر
برگزار شده است. حالا قرار بر این است تا این شهر به جز برگزاری این دوره از
مسابقات، میزبان این برج زیبا هم باشد. برجی که در کنار ایستگاه قطار است و در
نزدیکی مسیر فرودگاه. پس موقعیت ویژه ای را در شهر به خود اختصاص داده است.
در ادامه مطلب با ما باشید تا بیشتر با این برج زیبا آشنا شویم.
بستنی یک خوراکی خوشمزه است که طرفداران بسیار زیادی را نقاط مختلف دنیا دارد. یکی از مهمترین مشکلات در مورد بستنی ها آب شدن آنها است. اما ظاهرا چینی ها برای این مشکل راه حلی یافته اند و توانسته اند بستنی را تولید کنند که آب نمی شود. این بستنی که امروزه در بسیاری از فرشگاه های کشور چین یافت می شود با نام تجاری " موز " به بازار ارائه شده است.
یک روکش زرد به همراه پوشش وانیلی در داخل این بستنی وجود دارد و از لحاظ ظاهری تفاوتی با سایر بستنی های موجود در دنیا ندارد.
یک پدر با دســــت خالی ، با نگاهی غرق شرم
یک نفـــــــــر بر بالشی از جنس قو در خواب ناز
یک نفـــــــــــر بر پاره فرشی در اتاقی خفته باز
یک نفــــــــــــــر با بهترین نوع لباسش پر غرور
کودکی پایش برهـــــــــــــنه ، پیرهن زار و نمور
من چه گویم از دلـــم ؟ غرق سوالم ، بی جواب
این دلم آتش گـــــــرفت از غصه ،محتاجم به آب
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد. سهراب سپهری
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،
موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ
دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود
که مورد توجه همه قرار داشت . او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و
از او پرسید :
‘میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ ‘
یک دفعه کلاس از خنده ترکید …
پرندگانی که در جهان هستی بسیار کم یافت می شوند.