جشن بسیار با مزه ای در میان نیاکان ما رایج بوده است.
در این روز مردم به دلیل یاد بود یک روز به خصوصی به یکدیگر آب می پاشیدند و اینگونه شادی خود را ابراز می کردند.
درباره ی فلسفه ی این روز شاید بتوان به روایت زیر اطمینان کرد :
در زمان فیروز جد انوشیروان چند سالی باران نیامد و مردم در خشک سالی بودند. فیروز به آتشکده ی پارس رفت و دعا کرد در این روز باران زیاد آمد، از آن روز به بعد در میان ایرانیان رسم بود که به یاد آمدن باران به هم آب می پاشیدند.
برخی از پژوهش گران معتقدند این روز در اول تیر ماه قرار داشته است.
جالب آنکه در دوازدهم خرداد هم رسمی به مانند همین در کشور چین وجود دارد.
شما هم میتونین اول تیر(پنج شنبه) یه لیوان آب به هم بریزید!!
درضمن این عکس مربوط به پارساله که گرفتنشونم بیچاره ها را!!
به غضنفر میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟
میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکـ.ست افتاد.
بهش میگن اون موقع مرد؟؟
میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟
میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می
مانند. همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم
آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد … !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود. اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است.
1-هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید.
.
2-حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب کنید.یعنی اگر تلفن شما
۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد کنید
3-حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب کنید و حاصل را با 1 جمع کنید.
4-عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید.
5-حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع کنید. یک بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع کنید. مثلا ۴۵۶۷
6-عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده کم کنید.
7-حالا حاصل
را تقسیم بر ۲ کنید.
حالا این شماره برای شما آشنا نیست؟
چقدر ثانیه ها دروغ میگویند
محفل ساکت غم خوردن نیست
دوستان عزیز سلام.
دیروز سالروز فقدان دکترعلی شریعتی بود و این مطلبو هم به همین مناسبت گذاشتم.مردی که برای آزادی نالید و توتم قبیله اش" قلم " بود
کاش بود و خیلی از ایراداتم را پاسخ میگفت !
بهر شکل دیدم صحبتی ازو درین میانه نیست و
در این غریب آباد ، یکه وتنهاست . ادای دین به دردهایی که
برایم کشید ، میکنم وبه احترامش میایستم وکلاه از سربرمیدارم.
متن زیر بخشی از "نامه ای به دوستم " از کتاب کویر است.
تقدیم به شما که همه چیزش بودید و روح آزاده اش.درضمن خواستم بگم چند وقتی هس که پیامها و ایمیل هایی زیاد شده که به ظاهر طنزه ولی در اصل هدفهایی پشت اون هس که این بزرگ مرد معاصر را کوچک بشمارند و نمی دانند که"تنها خداس که عزیز میگرداند وتنها اوس که ذلیل میکند. . ."
وجای تاسف هستش که ماهم از اونا پیروی کنیم.......
درادامه مطلب بخوانید. . .
در کنج خرابات کسی پیر نشد
از مردن آدمی زمین سیر نشد
جوانان گفتند چون به پیری برسیم توبه کنیم
صد جوان مردو یکی پیر نشد